با این حال، تعریف اسلام به عنوان ذاتاً غیر آمریکایی، تجارب و صدای زنان مسلمان آفریقایی-آمریکایی را پاک می کند.
میراث آنها به بیش از 400 سال پیش برمی گردد، به کشتی هایی که به مقصد آمریکای شمالی برده هایی را حمل می کردند که تقریباً 30 درصد آنها مسلمان بودند.
داستانهای آنها نشان میدهد که برای آنها تبعیض شامل تعصبات نژادپرستانه، جنسیتی، و ضد مسلمانان، گاهی اوقات به طور همزمان است.
شال دامنی نخی یکی از حجاب های آن زمان بود.
در حالی که تنشهای نژادی و مذهبی بین هویتهای «فراملی» مهاجر و مسلمان آفریقایی-آمریکایی وجود دارد، نحوه اجرای اسلام این گروهها بر یکدیگر تأثیر میگذارد.
به عنوان مثال، برخی از زنان مسلمان آفریقایی-آمریکایی به جای عمامه هایی که در میان این گروه محبوبیت دارد، حجاب پیچیده «به سبک عربی» را اتخاذ می کنند.
در همین حال، با مشاهده اختلاط جنسی آزادتر در مساجد آفریقایی آمریکایی، بسیاری از زنان مسلمان مهاجر اغلب علیه تبعیض جنسیتی شدید در مساجد خود صحبت می کنند.
پس از 11 سپتامبر، جستجو برای اسامه بن لادن، معمار آن، و شبکه های تروریستی او در افغانستان به عنوان یک جنگ شرافتمندانه برای آزادی زنان افغان که مجبور به پوشیدن برقع بودند، بازنگری شد.
با انعکاس بدنامی که در چشم غرب در سال 1979 در چادر حضور داشت، برقع در سال 2001 به نماد سرکوب زنان توسط طالبان مردسالار تبدیل شد.
در توجیهات بدبینانه «جنگ علیه ترور» که توسط بازیگران سیاسی جناح راست و چپ در هر دو سوی اقیانوس اطلس ارائه شده بود، نقش برجسته ای داشت.
بانوی اول لورا بوش در نوامبر 2001 در یک سخنرانی رادیویی به صراحت بیان کرد که “مبارزه با تروریسم همچنین مبارزه برای حقوق و کرامت زنان است.
” با این حال، حکومت خشن طالبان تنها پس از 11 سپتامبر برای غرب قابل توجه شد.
این واقعیت که تا سال 2001، طالبان به مدت چهار سال با مردم افغانستان وحشیانه رفتار میکردند و طی آن فعالان به طور ناموفق برای حمایت غرب کمپین میکردند، ثبت نشد.
دیدگاه شما با موفقیت ثبت شد.